. .:
نسل سوخته !!!کماکان درحال سوختن.
اینک که به لطف خداوند یکتا سی و پنج سال از تیک تیک ثانیه های عمرمان را به گورستان گذر زمان تقدیم کرده ایم .
لباسی از خاطرات تلخ و شیرین تن رنجورمان را آذین کرده است.
قیل و قال کودکی،بازی در پس کوچه های محل ،آرزوهای بزرگ و کوچک.
همه یا میخواستیم خلبان بشیم یا معلم!
اولین روز تولدمان را باصدای ترکیدن موشک و روشن شدن شعله انفجار جشن گرفته اند((خاطرات مادرانه))
سالهای کودکی یا در کوه پایه ها و پناهگاهها به سر می بردیم یا چراغ خاموش کنار خانواده در سکوت.
وقتیکه پلکهایمان را بازوبسته کردیم خیلی از عزیزانمان چه از دوست گرفته تا اشنا از میان ما رفته بودند و البوم عکس ها یادآور حضور شیرینشان بود.
اما همچنان ما نسل سوخته را یدک میکشیدیم!!!
پس از سالیان سال بخت و اقبال راه خود را گم کرده بود و سراسیمه درب منزلمان را دودستی کوبید، ما نیز از شوق حلیم پریدیم داخل دیگ !!!
((استخدام در موسسات غیرمجاز))
به واسطه پشتوانه شغل کاذب تصمیم به تشکیل زندگی مشترک گرفتیم،امید به آینده چنان در وجودمان متبلور شده بود که دیگر هیچ مانعی جز نسل سوخته بودن جلودارمان نبود!!!
شور و اشتیاق تبدیل نمودن زندگی مشترک به خانواده، باعث به وجود آمدن فرزندان رنگارنگ شد.
روزهای سفید و شبهای سیاه در حال گذر بودند که بادی سهمگین ستونهای زندگی ما را به لرزه درآورد، گویی تمام کائنات دست در دست هم داده بودند تا زندگی نوپای مارا در قعر اقیانوس تباهی غرق نمایند!!!
پس از تصمیم درست و بجا ، اما حساب نشده دولت و بانک مرکزی هزاران جوان از نسل سوخته خانه نشین شدند و آینده خانواده و فرزندانشان در هاله ای از ابهام به سر می برد !!!
گویی تدبیر انجام شده فقط و فقط برای ویران ساختن امید به فردای جوانان مشغول در موسسات غیر مجاز اندیشیده شده است، زیرا تمامی مشکلات به وجود امده توسط موسسات با درایت دولت و بانک مرکزی رفع ، اما کماکان کارکنان این موسسات در برزخ به سر می برند.
آیا سهم ما ،که سالیان سال در حال جمع اوری علم و دانش جهت خدمت خالصانه به کشور و مردمانمان بوده است ، گوشه نشینی و بیکاری در کنج خانه هاست.؟
مگر خواسته ی ما چیست ؟؟؟
ما که حتی راضی هستیم به کم ترین جایگاه اداری و اجتماعی جامعه !!!
فقط و فقط سودای آینده سازی فرزندانمان را در سر می پرورانیم که این مهم با چنین اوصافی غیر قابل اجرا است.!!!
مسئولین ، صاحبان قدرت و نفوظ ساختن آینده برای خانواده دست یاری شما را بوسه می زند.
زیرا امام صادق(ع)می فرماید.
(گرهگشایی از کار یک مومن ،ده برابر این طواف فضیلت دارد)
✍مسعود طولابی
. .:
. .:
(وعدها باشد حقیقی دلپذیر!!!)
( وعدها باشد مجازی تاسه گیر!!!)
((طنز دوستانه!))
نمایندگان فردا سلام!!!
خوشحالیم که دیگر شخص خاصی را
مخاطب خویش قرار نمی دهیم و مورد بحثمان نمایندگان خیالی و مشخص نشده آینده مجلس شهرستان خرم آباد می باشند.
خدا را شاکریم این لطف بزرگ نصیبمان شده است تا از نزدیک کماکان شما را زیارت می نماییم(مراسم های ختم!!! ) زیرا فردای انتخاب شدن دیگر همچون مروارید کمیاب، و یافتنتان شکافتن صدف را در قعر اقیانوس می طلبد!!!
ما که بی صبرانه منتظر شعارهای شیرینتان هستیم که آینده شهرمان را از این رو به آن رو میکند!!!
تنور داغ داغ انتخابات بصورت نامحسوس کماکان در حال پخت و پز می باشد،کاندیدهای انتخابات آینده ، بسیاربسیار فعال شهرما نیز، در حال دست و پا بوسی های خاص از نوع به من رای بده، هستند!!!
جناب اقا یا خانمی که فردا قرار است به مجلس راه پیدا کنید، لطفا از همین امروز لیست اقوام نسبی را به ما اعلام نمایید تا شناخت کافی از مسئولین زحمت کش آینده شهرمان داشته باشیم،،، فقط خواهشمان این است تنوع طایفه را در نظر بگیرید که یک نواختی در فضای اداره هایمان احساس نشود!!!
راستی اگر ممکن است ادرس منزل لاکچری تهرانتان را به ما بدهید شاید رهگذر گشتیم بر آن جای شما!!!
ما که عاشق و شیفته وعدهای رنگارنگ شما هستیم از ، تخم مرغ و تنگه هرمز گرفته تا الا اخر.!!!
راستی فراموش نکنید و به اشتباه در جایگاه نمایندگان خرم اباد بنشینید! زحمتتان زیاد می شود و دغدغههای گوناگون گریبانتان را می گیرد .
بصورت تفرج،اگر لایه ای بررسی شد شما هم عکسی برای یادگاری داشته باشید، بد نیست !!!
اما حتما سفرهای خارجه را در دستور کار داشته باشید ،خانوادگی نشد انفرادی بهتر است!
روی این مسئله دقت لازم را داشته باشید هفته ای یکبار اگر نشد ماهی یکبار در سطح شهرستان بنرهایی ازخود به چاپ برسانید و تقدیر،تشکر از زحمات بی دریغتان را لحاظ بفرمایید!!!
یقینآ معضل بیکاری را ریشه کن و کارخانجات از هم گسیخته را فعال می نمایید ، پتروشیمی که بی شک حل حله!!!
((کمی هم جدی تر!!!))
طایفه گرایی عضو لاینفک انتخابات شهرستان خرم اباد بوده ،هست، شاید هم خواهد بود تا. منکر و مخالف این امر نیستیم بلکه از روش صحیح و انتخاب به دور از احساس و سراسر تفکر استقبال می نماییم.
برخی مسئولین تا قبل از شروع به قدرت رسیدن در کمال اعتماد به نفس وعدهایی مافوق تصور میدهند که گویی پس از انتصاب ایشان دیگر مشکلی در هیچ زمینه ای به وجود نخواهد امد و تمام کمبودات و کاستی های موجود با درایت ایشان از بین خواهد رفت .
سالیان سال اکثریت قریب به اتفاق ما از برخی انتخاب های خود پشیمان و داغ بر پشت دست گذاشته ایم که دیگر سنگ کسی را به سینه نزنیم که ما را پله ترقی خود قرار میدهند !!!
((اما افسوس بر مردمانی که حافظه تاریخی ندارند!!!))
✍مسعود طولابی
. .:
مسعودطولابی متولد 1362 دارای مدرک کارشناسی مدیریت امور بانکی دارای دو فرزند بنام های شاهرخ و شاهدخت فعالیت های ی اجتماعی خود را از سال 87 در هفته نامه بیان لر شروع کرد نامبرده هم اکنون بصورت متداوم همکاری خود را با هفته نامه سیمره ادامه می دهد.
از دیگر فعالیت های ایشان می توان حضور در عرصه تاتر شهرستان خرم آباد را نام برد که از سال 81 تا کنون ادامه داشته است البته سالهای اخیر بعلت مشکلات و عدم متن مناسب از حضور در صحنه نمایش خود داری نموده است
.
.
گفتی غمت سر آید
گفتم که عمر سر آمد!
✍ مسعود طولابی:
سلام.
سلامی از نوع کین درد مشترک
هرگز جدا جدا درمان نمیشود
به آن دسته از جوانانی که پس از سالیان سال تلاش، تلاش، تلاش کردن، چه شبهایی را به صبح گره زدن، چه مسافت های طولانی را با هزاران مرارت و سختی سپری کردن تا به خواسته خود یعنی کسب مدرک تحصیلی (از نوع واقعی) دست پیدا کنند.
اما افسوس که برخی از جوانان، هم اکنون محکوم به دستی خالی اند و هر لحظه در ذهن خود با هزاران بن بست مواجه میشوند و میگویند:
هزاران موج بی پایان که دریا را
زند برهم/هراسان میکند هردم
تلاطم های امواجم!!!
امروزه آینده نگری و برنامه ریزی کردن، بزرگترین دغدغه جوانی است که وقتی چشمانش را بر پیرامون خود باز میکند مشاهده گر هزاران هزار جوان بیکار که با در دست داشتن مدارک تحصیلی بالا یا از فرط بیکاری در خانه ها گوشه نشین عزلت شده اند یا سر چهار راه های عبور، مشغول دید زدن عابران هستند.
پس چرا وقتی سری به دانشگاهها میزنیم شاهد تحصیل هزاران هزار دانشجو هستیم که در حال تلاش برای کسب مدرک هستند بی آنکه بدانند آیا آینده شغلی ایشان از سوی مسئولین محترم فراهم شده است؟
یا باید پس از سالیان سال تلاش متمادی، با در دست داشتن مدرک، در کنج خانه شاهد سرکار رفتن آن بخشی باشند که دارای رابطه قوی هستند.
حال این مبحث بماند که برخی از افرادی که با رابطه شاغل میشوند، تازه مشغول به تحصیل و کسب مدرک بدون تخصص می شوند که این عمل، خود به خود، ضربه مهلکی بر پیکره ی پیشرفتهای علمی ، اقتصادی، فرهنگی ، هنری، ورزشی و.کشور می زند.
به نظر شما چه کسی مقصر است؟
چرا مسئولان محترم نسبت به اصلاح این روش کاملا مضر (جذب برخی نیروها با رابطه) تلاشی بعمل نمی آورند؟ تا شاهد رشد تعالی بخش و پیشرفتهای چشم گیر توسط آن دسته از جوانان متخصص که در رشته خود به واسطه تلاشهای واقعی، خبره و کار آمد شده اند، باشیم.
امروزه آمارها و شواهد نشانگر آن است که نرخ شاخص بیکاری در بالاترین جایگاه خود طی چند سال اخیر قرار گرفته و این نوعی تلنگر برای مسئولان است.
آیا نباید بدون تعارف و خیلی دلسوزانه، درود فرستاد به آن دسته از مسئولان
که شبها را به آرامش سر بر بالین نمی نهند، تا آسایش آینده جوان امروز ما را فراهم کند.
یا باید درود فرستاد بر آن برخی از مسئولانی که تریبون ها در اختیار دارند و فریادها برای احقاق حقوق به حق جوان امروز ما می زنند، و امیدوارم این فریادها منتج به نتیجه مثبت شود.
✅کو گوش شنوا.؟
✍️ مسعود طولابی:
از حادثه لرزد به خود قصر نشینان/ ما خانه بهدوشان، غم سیلاب نداریم
اصلا چه فایده دارد؛ گفتن این حرفها، نقدها، نصیحتها، طنزها، شعرها.
چارهای نیست؛ برای اینکه ما هم از قافله عقب نمانیم کاغذ سفیدی را سیاه میکنیم و خونِ خودکار بیگناهی را بر دل کاغذ جورکش میریزیم.
((اما کو گوش شنوا.؟))
حکایت امروز برخی از مسئولان بسیار بسیار محترم ما، حکایت کودکی است که آنقدر از دست پدر و مادرش کتک خورده که دیگر پوست کلفت شده است و بدون هیچگونه ترس و هراس، رو در روی آنها میایستد و به کارهای اشتباه خود اقرار میکند و به آنها افتخار.!
با خودم فکر میکنم: آیا برخی روشهای نظارت، درست هستند؟
برای مثال، اخبار رسمی کشور (30 : 20) اعلام میکند که اگر شخص ناشناس با شماره موبایل شما تماس گرفت و شمارهی پلاک خودرو و مشخصات شما را اعلام نمود و تقاضای دریافت وجه از شما را داشت، هیچگونه پولی به حساب آنها واریز نکنید.
اما اعلام نمیدارد که این شخص یا اشخاص ناشناس از کجا و توسط چه واسطهای توانستهاند شماره موبایل و پلاک خودروی ما را بهدست آورند؟
آیا این اطلاعات، شخصی و محرمانه نیست.؟
بگذریم.!
از برخی از نمایندگان محترم مجلس که دیگر سخن به میان نمیآورم که آمارهای نجومی رشد بزهکاری، بیکاری ، تکدیگری و . را نمیبینند یا نمیخواهند ببینند، و باید گفت: چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.»
از شاهکارهای دیگر رسیدگی و نظارت برخی از مدیران و مسئولان محترم میتوان به نرخهای شناور و دلبخواهی اجناس موجود در بازار اشاره کرد.
بهطوری که اگر بخواهی از پنج مغازه در یک خیابان یک جنس بخری مبلغ اولین مغازه تا پنجمین مغازه حدود صد در صد اختلاف با همدیگر دارند و این خود نشانگر ثبات و تعادل بینظیر موجود در بازار است!!!
اما بیانصاف نباشیم که برخی مسئولان، کارهای مهمتری دارند؛ کارهایی از جمله جمعآوری موسسات غیرمجاز؛
و معرفی (ف-د)ها، (ع-د)ها، (سین. شین. صاد. ضاد. طا )ها و و و
اینها مهم نیست که این اشخاص گردنکلفت و معلوم الحال از کجا مانند قارچ سمی سر از زیر خاک درآوردهاند و چگونه یک دهه بدون موانع و
باسرعت غیرمجاز، تمام چراغ قرمزهای قانون را رد کرده، به مقصد دلنشین خود رسیدهاند و هم اکنون کسی نیست به ایشان بگوید: خرت به چند من!». و حتا حق هم نداری فکر کنی که دستان پشت پردهی یاریرسان ایشان، چه کسانی بودهاند .حق داری؟ والسلام.
ا
( تکدیگری هنجاریا ناهنجاری !)
پروردگار یکتا در سوره بقره آیه 273 می فرماید:
(صدقات برای آن دسته از تهی دستانی است که در راه خدا محصور شده اند و نمی توانند برای کسب درآمد در زمین سیر و سفر کنند.ادامه مطلب مراجعه به کتاب آسمانی قرآن کریم)
تکدیگری هنجاری است که
امروزه خود را به ناهنجاری افسار گسیخته در جامعه تبدیل کرده است ، و با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی کشور روز به روز در حال تکثیر و رو به گسترش می باشد. وقتی این رفتار اجتماعی را بصورت موشکافانه به زیر ذربین دقت می بریم شاهد پیدایش سوء استفاده از جانب افراد فرصت طلب می شویم که خود را در هر مسیری قرار می دهند تا به تجارتی پر سود و بی دردسر دست پیدا کنند.
اگر چه شرایط اقتصادی حاکم بر معیشت مردم در بحرانی ترین مقطع زمانی خود قراردارد، اما این مسئله باعث نمی شود که گروه های هدایت شده در باندهای حرفه ای با تحریک احساسات مردم در موقعیت های مناسب مانند چهار راه های عبور در زمان چراغ قرمز ، اعیاد مبارک ، یا مناسبت های سوگواری و حتی سر مزارهادر روز پنجشنبه جیب خود را پرکنند!!! و زمانی که از ایشان سوال بعمل می آید چرا دست به این کار می زنید ، عدم درآمد دائم ماهیانه را عامل این اقدام خود می دانند.
اما در واقع این معضل با توجه به ساماندهی و شناخت طبقاتی مردم از سوی دولت به واسطه (واریز یارانه نقدی)به یک توجیه و روشی برای ی تبدیل می گردد، چرا که هر شخص تکدی گر ماهیانه درآمدی تعریف شده و ثابت برای خود داشته ،مگرآنکه
درآمد (یارانه) کفاف هزینه های روزمره ایشان را ندهد!!!
پس در چنین مواقعی سوال به وجود می آید .
1-چرا با تمام کارشناسی های بعمل آمده از سوی دستندرکاران امور مبلغ یارانه ماهیانه به دخل و خرج عامه مردم نمی خورد.؟
2-چرا همه روزه شاهد رشد تورم و افزایش قیمت های مایحتاج اولیه هستیم.؟
3-چرا از روزیکه طرح یارانه نقدی به تصویب مجلس محترم اسلامی درآمد تا به امروز که حدود هفت سال است هیچگونه افزایشی نداشته است آیا روش محاسبه یارانه بر اساس نرخ تورم سالیانه کشور محاسبه نمیگردد؟
در این میان نمی توان منکر تاثیر گذاری مردم باشیم ، که با پتانسیل بالایی بیشترین کمک ها را بصورت کورکورانه و از سر احساس به این اشخاص میکنند ، البته این مسئله بر می گردد به اعتقادات ایشان و ریشه کهنی دارد که حتی میتوان به قول بانو پروین اعتصامی گفت :
( هرکه پشیزی به گدایی دهد )
( درطلب ونیت عمری دعاست)
با تمام این اوصاف نمی توان وجود عنصر های نامطلوب در این عرصه را رد کرد، که با گردآوری کودکان و دختران و بعضا پیرزن های بی سرپرست در سطوح شهر ها در حال کسب درآمد هستند و همه روزه بر تعداد این اشخاص در سنین مختلف اضافه می شود .
اما متاسفانه از همه ی اینها گذشته این هنجار در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ رفتاری است که رنگ و رونق کرامت انسانی را دچار اختلال و چالش میکند . اگر در واژه تکدیگری رخنه کنیم به معنای واقعی دست دراز کردن و دریوزگی می رسیم.
با تمام این اوصاف چنین رویداد کاملا جدی ، نیاز مند رسیدگی هر چه سریعتر و ساماندهی بیشتر از سوی مسئولین مربوطه ذیصلاح می باشد.
✍مسعود طولابی
درباره این سایت